آدامس زندگی رو باید با طعم امید جوید

۲۲ مطلب توسط «علیرضا مقدم» ثبت شده است

دوستت دارم مهربان مخلوق خدایی...

سلام…

نمی‌دانی چه لذتی دارد که واژه‌ها را به آغوش هم بسپاری و از آن‌ها بزمی بسازی

تا با چنگ گیسوان اندیشه‌های نابت درآمیزد و امواجی خروشان به پا کند تا زندگی نسلی را به تغییر کشاند…

رفتارهای ما بر اساس تصاویر ذهنی ما شکل می‌گیرد

و آنگاه احساس با آن‌ها در هم می‌آمیزد و لحظات ما را رقم می‌زند…

این پیکر مقدس را
با هر تصویری از گذشته‌ات به قربانگاه احساسات منفی نکشان…

اینجا  (ذهن معرکه‌ات را می‌گویم…) شاهکار وجود توست که اگر بر چشم‌هایش تصاویر شکوه و قدرت و عظمتت را نشانی، قلبت را درآغوش می‌گیرد و تو را با تمام زخم‌هایت به میان ابرها می‌کشاند…

آنوقت احساس رهایی می‌کنی و عطر امید را جوانه‌های جانت، نفس می‌کشند و با چشمانی اشکبار برمی‌خیزی، با دردهایت برمی‌خیزی، با تمام شکست‌هایت برمیخیزی و زندگی را از نو زندگی می‌کنی… تو راهی غیر از این بروی، مرگ تدریجی رؤیاهات را بازخوانی می‌کنی…

به آتش بکش آنان را که نمی‌خواهند تو و اقتدارت را باور کنند…
زیرا اگر تو برخیزی، آنان از کمر بر خاک راهت فرش خواهند شد در زیر گام‌های سلطنیت…

دوستت دارم مهربان مخلوق خدایی…

دوستت دارم مهربان مخلوق خدایی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا مقدم

تا او نگاهت می‌کند آرزوهایت نخواهند مرد

آسمان را به یاد داری؟

همان که هر گاه دلت می‌گیرد حال ابرهایش را می‌فهمی

همان بیکرانی که هر گاه دلت برای پروردگارت تنگ می‌شود نگاهش می‌کنی

همان سیاه تاریکی که هرگاه مهتابش را می‌بینی رویاهایت جان می‌گیرند

همان آسمانی که ابرهایش برای تپیدن قلب تو قطره قطره آب می‌شوند

همان جایی که بی‌نهایت دید چشم‌هایت را در افق‌هایش می‌بینی

همان راه پیچ در پیچ و پر ستاره‌ای که هرگاه دستانت را به سوی الهه‌اش دراز می‌کنی آسمان با تمام ستاره‌هایش تسلیم دستان توست

 

و این خداوندگار است که وسعتش در زمین و آسمان‌ها جا نمی‌گیرد اما قلب تو، تا همیشه، خداوند را در خود جای داده
تا خدا در قلب توست آرزوهایت نخواهند مرد تا او نگاهت می‌کند تو نخواهی افتاد و اگر روزگاری تو را در شکست انداخت
بدان این نیز آغازی است پر شورتر و تولدیست از جنس جاودانگی…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا مقدم

اندیشه کن، تا پیشه‌ور مهربانی باشی



زیبایی چیست؟

هرچه که بر روی لبانتان تبسم ایجاد کند.

لبخند‌ها به زیبایی‌ها بستگی دارند. هرچه زیبایی‌های بیشتری ببینید، لبخند‌های بیشتری بر لب‌هایتان می‌نشیند. که نه تنها به روح آدمی آرامش می‌بخشد بلکه کام دیگران را هم شیرین می‌کند.

همیشه قدم‌های انسان‌های مهربان گل‌ریزان است. به هر کجا می‌روند عطر  وجودشان همه  را لبریز از ارامش می‌کنند. اثر قدم‌هایشان نقش زیبای محبت است. نقشی که هیچ نیرویی نمی‌تواند آن را محو کند.

درعشق‌ورزی، حوصله را از قطره آب بیاموز که با صبوری  راه به دل سنگ پیدا می‌کند. مهربانی دل‌های پاک، روی قلب‌های سخت، مانند قطره آب روی سنگ اثر می‌گذارد. قطره قطره دل سخت  را می‌شکافد و  راه به اقیانوس می‌یابد.

آن وقت است که عاطفه‌ها از وجودشان منور می‌شوند. و مانند خورشید همه جا را از فیض حضورشان بهره‌مند می‌سازند. انسان‌ها، با مهرشان کار خورشید  را بر عالم هستی می‌کنند. به دل‌های تاریک روشنایی می‌بخشند.

اندیشه کن، تا پیشه‌ور مهربانی باشی. هدیه شما عشق و ارامش باشد. تا اسمان در قلب‌ها، جاودان بماند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا مقدم

زندگی زیباست ، رنگارنگ و شیرین!

زندگی زیباست…
و هر روزش آغازی دوباره ،برای استفاده از فرصت ها و جبران گذشته…
زندگی زیباست…
به سادگی و لطافت شبنمی نشسته بر برگی سبز…
و با اندکی زبری به زبری حاشیه های برگ گل رُز…
اما با دور نمایی زیبا و فراموش نشدنی،با صحنه های رنگارنگ و دل نشینش…
بی سایه، بی غم…
با اندکی پستی و بلندی…
کسی چه می داند ؟همیشه آنگونه که میخواهیم نیست…
و هرچه میخواهیم به دست نمی آید…
هجران ها هم حکمتی دارند…
اما زندگی همچنان زیباست،می توان خاطراتی خوب در ذهن حک کردو باقی را دور ریخت…
یاد زیبایی های زندگی تا پایان عمر نشاط و سرزندگی به دنبال دارد…
پاییز را هم می توان زیبا دید،نگو خزان است و زردی،اتفاقات هم حکمت خاص خود را دارند،همانطور که شاخه های خشک مجموع صدای دل نشین ِ قدم هایمان را می سازند،خش خش برگ ها هم زیباست،اگر بخواهیم…
مشکل همیشه هست،نگاه ماست که به آن قیمت و تخفیف می دهد،باید دید و نگرش عوض شود.نگاه کردن از قابی دیگر به زندگی هم جذابیت و سودمندی اثر بخشی را برایمان به ارمغان می آورد.این راهیست برای غلبه بر مشکلات و نهایت پیروزی و شادکامی…
گاه باید مسیر خود را عوض کنیم همیشه یک راه پاسخگو نیست جرات انتخاب روشی جدید را داشته باشیم،شاید اینگونه پیروز شدیم. راه های حل مشکلات زیاد است وهمه کلیدی به دستمان خواهند داد،و البته به شرط آن که ریسمان امید و هدفهایمان گسیخته نشود،بپذیریم که مسئول اعمالمان خودمان هستیم و خالق ِ یکتا، بی حساب و کتاب ما را رها نخواهد کردو نظاره گر و دست گیر ماست تنهایمان نمیگذاردچه در سختی وچه در شادی،بدانیم هرچه انجام میدهیم ثبت خواهد شد.
و خوبی و نیکی کردن را فراموش نکنیم .آری اینگونه است رسیدن به اوج…
باید بخواهیم
نهراسیم
بتوانیم
ببینیم
تلاش کنیم
فردا را بخواهیم
از گذشته به جز تجربیاتش مابقی را دور ریزیم…
آری،زندگی با همه سختی ها و مشکلاتش باز هم زیباست، رنگارنگ و شیرین…



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا مقدم

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
باز هم می‌خندم
آنقدر می‌خندم که غم از روی رود…
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بی‌پایان…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا مقدم

مهربان باش

مردم اغلب بی انصاف, بی منطق و خود محورند
ولی آنان را ببخش

اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند
ولی مهربان باش

اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت
ولی موفق باش

اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند
ولی شریف و درستکار باش

آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای
شاید یک شبه ویران کنند
ولی سازنده باش

اگر به شادمانی و آرامش دست یابی
حسادت می کنند
ولی شادمان باش

نیکی های درونت را فراموش می کنند
ولی نیکوکار باش

بهترین های خود را به دنیا ببخش
حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد

ودر نهایت می بینی هر آنچه هست
همواره میان “تو و خداوند” است
نه میان “تو و مردم”

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا مقدم

مادر بودن

به من گفته بودند عشق را در جایی می توان یافت که زندگی باشد، که زیبایی باشد.
گفته بودند عشق در روییدن است، در دل سپردن.
و من به جستجوی عشق برآمدم و آن را در رویاندن دیدم، در زندگی بخشیدن.
عشق را در جان کسی یافتم
که وجودش را فداکارانه، ایثار کرد
تا تجسم عشقش، خورشید تابناک حیات دیگری باشد.
آن کسی که تمام شادی های دنیا را در شنیدن ضربان های قلب کودکش خلاصه کرد.
کسی که خداوند ماهتاب عشق در زمینش نامید.
من، عشق را در تلالو چشمان کسی یافتم
که اولین گام های کودکش را به تماشا نشسته بود.
عشق را در دستان لرزان کسی دیدم
که پیشانی تب دار فرزندش را نوازش می کرد.
من، عشق را در آغوش گرمی دیدم
که همواره، گرم و گشوده و پذیرا است.
و قلبی که هرگز از تپیدن، تنها برای دیگری باز نمی ایستد.
آری، عشق، منتهای عشق، این است:
فرشته بودن اما بال های خود را به دیگری بخشیدن.
عشق این است:
مادر بودن…


مادر بودن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا مقدم

کودک عشق

و اینجاست که کودک عشق پا بر دیوار دل می کوبد و به یادت می آورد که من عشقم، همانی که با تو و در تو زاده شده ام، همان کودکی که نوازش می خواست، به دنبال لذت و شادی بود و به هرآنچه او را راضی می کرد دل می بست!

کودک عشق، می خندد، دست می زند، پا می کوبد و اینگونه ابراز می کند! کودک عشق، هرگاه گرسنه شد می خورد، هرگاه تشنه شد می نوشد و هرگاه لذت می برد، پا می کوبد و بی تابی می کند!

کودک عشق، فردا را نمی شناسد، دیروز را نمی داند، فقط زنده است و زندگی را می چشد، روز ها را نمی شمرد و با کسی مسابقه نمی دهد، تازه تازه می چیند و به همان اندازه که دلش می طلبد، دریافت می کند. حوصله گریه کردن ندارد، به هر بهانه ای می خندد و بی بهانه، می بخشد!

کودک عشق نمی داند که می بخشد، فقط می بخشد. نمی داند چه معصوم است، فقط معصوم است. نمی داند فریب چیست! گاهی فریب می خورد! و نمی داند مجازات چیست، پس مجازات نمی کند و خیلی نمی داند و این که نمی داند، خود پاکی است، خود زیبای است، خود عشق است!

کودک عشقکودک عشق، نمی داند که می داند و همین ندانستن، جوهر دانایی است! مثل ندانستن خاک که دانه را سبز می کند. نمی داند چگونه و این ندانستن بستری برای رویش دانه ها می شود! مثل ندانستن خورشید که نمی داند چگونه می تابد، ولی نور حیات بخش، جوهر زندگی است، مثل ندانستن باد، ابر و باران که نمی دانند چگونه می وزند و درهم می شوند و می بارند ولی زندگی می آفرینند! مثل ندانستن عشق، که ناگهان جذب می کند، حرکت می کند و وجود را به جوشش می آورد.

کودک عشق، اعتماد میکند. چون در وجودش به احساسی که از تولد با اوست نزدیک است، این احساس به او القا می کند که همه چیز در برکت و امنیت است و کسی با اوست، او را نمی شناسد، او را ندیده و نخوانده، فقط می داند، کسی با اوست، و کسی با او هست!

کودک عشق، در بند تملک نیست! هرگز نمی پرسد که برکاتش بر چه کس یا کسانی می بارد، او می داند که برکاتش می بارد ولی نمی داند که چرا و چگونه، ولی همواره از عشق ورزیدن، پاداش می گیرد، پاداشش، شادی است و سرریزش انرژی حیات بخش کیهانی، ایجاد جنبش و حرکت و جذب هر چه نیکی و زیبای است.

کودک عشق، همه زبانها را می فهمد، همه مرزها را محو می کند، همه جهانیان را در آغوش می گیرد، هیچ کس برایش غریبه نیست! همه هستی ما در اوست! و مادر او همه هستی است!

کودک عشق، به دنبال نتیجه نیست، او فقط در راه است، او به زمان روشنی نمی اندیشد، فقط به دنبال روشنی لحظه به لحظه گام برمی دارد، او به زمان صلح نمی اندیشد، فقط کلمه به کلمه، از عشق و دوستی می گوید و محبت می کند.

کودک عشقکودک عشق، بزرگی است که نزدیکترین کسانش او را رها کرده اند، مسخره اش کرده اند و قدرتش را، به بازی گرفته اند! تفسیرش کرده اند، طردش کرده اند. بر او سنگ زده اند، تکفیرش کرده اند. کودک عشق، طفلی است که کوچکش پنداشته اند، تحقیرش کرده اند، او را بی سواد و بی اصالت گفته اند. کودک عشق همواره با دشنام گویان مهربان بوده، با زبانی خوش سخن گفته و با خلقی عظیم از دشمنانش هم، دل برده است!

کودک عشق
همیشه کودک بوده است،
همیشه معصوم مانده است،
و همیشه، ستودنی است…

کودک عشقت را دوباره متولد کن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا مقدم

بهار را به خاطر نگاهت دوست دارم!

پشت نسیم بهار پنهان می‌شوی و آهسته و بی‌صدا از بالای درختان کاج و سپیدار و کنار پنجره اتاق من می‌گذری و فکر می‌کنی من نمی‌دانم که طراوت هر نسیم بهاری به خاطر لطافت حضور تو در ورای آن است!؟

کنار بنفشه و سنبل قایم می‌شوی و لابه‌ لای گل‌ها و شکوفه‌های بهاری خودت را مخفی می‌کنی و فکر می‌کنی من متوجه نمی‌شوم که زیبایی و جذابیت همه گل‌ها و شکوفه‌های عالم، فقط و فقط به دلیل حضور نگاه جذاب تو در دل گلبرگ‌ها و شکوفه‌هاست؟

فکر می‌کنی من ردپای تو را نمی‌شناسم و نمی‌دانم که این تویی که در آغاز همه بهارها در گوشم نجوا می‌کنی که صدایت بزنم و نو شدن و دگرگونی قلبم را از تو طلب کنم تا تو برای تازگی و بهاری شدن زندگی بهانه‌ام شوی؟

بهارت را دوست دارم، نه به خاطر نسیم‌های پرطراوتش و گلها و شکوفه‌های زیبا و دلربا و نه به خاطر همه تازگی که به همراه دارد. بهار را دوست دارم چون می‌دانم که این تویی که در پشت همه زیبایی هایش پنهان شده‌ای و بی‌آنکه بدانم با نگاه همیشه بهارت مواظب من هستی. بهار را به خاطر نگاهت دوست دارم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا مقدم

زندگی

زندگی رنج و درد نیست ، هدیه ایی است برای شاد بودن . مادر گیتی جام زهر بر دهان کودک خویش نمی گذارد ، او می پروراند برای بهروزی و خوشبختی .



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا مقدم