زندگی زیباست…
و هر روزش آغازی دوباره ،برای استفاده از فرصت ها و جبران گذشته…
زندگی زیباست…
به سادگی و لطافت شبنمی نشسته بر برگی سبز…
و با اندکی زبری به زبری حاشیه های برگ گل رُز…
اما با دور نمایی زیبا و فراموش نشدنی،با صحنه های رنگارنگ و دل نشینش…
بی سایه، بی غم…
با اندکی پستی و بلندی…
کسی چه می داند ؟همیشه آنگونه که میخواهیم نیست…
و هرچه میخواهیم به دست نمی آید…
هجران ها هم حکمتی دارند…
اما زندگی همچنان زیباست،می توان خاطراتی خوب در ذهن حک کردو باقی را دور ریخت…
یاد زیبایی های زندگی تا پایان عمر نشاط و سرزندگی به دنبال دارد…
پاییز را هم می توان زیبا دید،نگو خزان است
و زردی،اتفاقات هم حکمت خاص خود را دارند،همانطور که شاخه های خشک مجموع
صدای دل نشین ِ قدم هایمان را می سازند،خش خش برگ ها هم زیباست،اگر
بخواهیم…
مشکل همیشه هست،نگاه ماست که به آن قیمت و
تخفیف می دهد،باید دید و نگرش عوض شود.نگاه کردن از قابی دیگر به زندگی هم
جذابیت و سودمندی اثر بخشی را برایمان به ارمغان می آورد.این راهیست برای
غلبه بر مشکلات و نهایت پیروزی و شادکامی…
گاه باید مسیر خود را عوض کنیم همیشه یک
راه پاسخگو نیست جرات انتخاب روشی جدید را داشته باشیم،شاید اینگونه پیروز
شدیم. راه های حل مشکلات زیاد است وهمه کلیدی به دستمان خواهند داد،و البته
به شرط آن که ریسمان امید و هدفهایمان گسیخته نشود،بپذیریم که مسئول
اعمالمان خودمان هستیم و خالق ِ یکتا، بی حساب و کتاب ما را رها نخواهد
کردو نظاره گر و دست گیر ماست تنهایمان نمیگذاردچه در سختی وچه در
شادی،بدانیم هرچه انجام میدهیم ثبت خواهد شد.
و خوبی و نیکی کردن را فراموش نکنیم .آری اینگونه است رسیدن به اوج…
باید بخواهیم
نهراسیم
بتوانیم
ببینیم
تلاش کنیم
فردا را بخواهیم
از گذشته به جز تجربیاتش مابقی را دور ریزیم…
آری،زندگی با همه سختی ها و مشکلاتش باز هم زیباست، رنگارنگ و شیرین…


کودک
عشق، نمی داند که می داند و همین ندانستن، جوهر دانایی است! مثل ندانستن
خاک که دانه را سبز می کند. نمی داند چگونه و این ندانستن بستری برای رویش
دانه ها می شود! مثل ندانستن خورشید که نمی داند چگونه می تابد، ولی نور
حیات بخش، جوهر
کودک
عشق، بزرگی است که نزدیکترین کسانش او را رها کرده اند، مسخره اش کرده اند
و قدرتش را، به بازی گرفته اند! تفسیرش کرده اند، طردش کرده اند. بر او
سنگ زده اند، تکفیرش کرده اند. کودک عشق، طفلی است که کوچکش پنداشته اند،
تحقیرش کرده اند، او را بی سواد و بی اصالت گفته اند. کودک